طیاره کاغذی
کودک
باتیرو کمان چوبی اش سنگی
انداخت
وبال پرنده
قوه جاذبه را
باور کرد
وخون پرنده خاک را تر کرد
در باغ پرنده ها
خزان آمده بود
در باغ پرنده ها
خزان
با تیرو کمان آمده بود
بر ساقه ی گل
پرنده معکوس نشست
تا ساقه گل نیز شکست
از شاخه
پرنده بود
که می افتاد
پرهای پرنده
برگ پاییز شدند
در باد
کودک
باتیرو کمان چوبی اش در باغ
فواره سنگ بنا کرد
وقتی
یک نقطه هم از پرنده در باغ نماند
کودک طیاره کاغذی هوا میکرد!
عمران صالحی
موضوع مطلب :