پيام
+
پسر نگاهي به دختر کرد و گفت حالا که کنار هم هستيم بيا يه آرزوي قشنگ بکنيم دختر با بي ميلي قبول کرد پسر چشماشو بست و گفت کاشکي تا آخر دنيا عاشق هم بمونيم ... بعد به دختر گفت حالا تو آرزوتو بگو دختر چشماشو بست و خيلي بي تفاوت گفت کاشکي همين الان دنيا تموم بشه ... وقتي چشماشو باز کرد پسر رو نديد فقط چند تا حباب رو آب ديد...!

☺شيما☺
88/7/20
مجتبي-232
نه بابا چه غم انگيز
حاج امير.
چشم ها را بايد بست!جور ديگر بايد مرد!
ma m
خيلي رويايي حاجي MAM